• امروز : سه شنبه - ۱۲ تیر - ۱۴۰۳
  • برابر با : Tuesday - 2 July - 2024
0

گلستان ارم تاریخ شیروان و داغستان

  • کد خبر : 846
  • ۰۹ مرداد ۱۴۰۰ - ۱۹:۴۷
گلستان ارم تاریخ شیروان و داغستان
آذربایجان کجاست؟ آذربایجان کدام است؟  دقیقا از سال 1918 میلادی که دولت مساواتی‌ها در باکو روی کار آمد، این پرسش عجیب‌ بر سر زبان‌ها افتاد. اگرچه از همان زمان تاکنون به منظور روشنگری هر چه بیشتر در این باره اسناد، مقالات و کتاب‌های متعددی منتشر شده که هر یک از آنها برای پاسخگویی به آن پرسش کفایت دارد ولی هنوز اسناد فراوانی وجود دارد که منتشر نگردیده و بسیاری از مطالب ناگفته مانده است. 

بازدیدها: ۵

سال‌ها پیش از آن که چنان پرسشی مطرح شود و سرزمین (شیروان واران) را (آذربایجان) بنامند، اندیشمندانی از همان سرزمین آثاری در زمینه تاریخ و جغرافیای موطن خود پدید می‌آورند که امروزه آن آثار همان اندازه که برای ما جالب و دارای اهمیت می‌باشند، جاعلان نام و نشان شیروان واران و منکران و ناآگاه واقعیت‌ها سعی دارند که آنها را محو نموده و بی‌ارزش قلمداد کنند.
در بین آثار مذکور (گلستان ارم) تالیف عباسقلی آقاباکیخانوف (قدسی) به لحاظ رعایت روش علمی تحقیق و بهره‌گیری از اسناد و منابع محکم متعدد، توان تحلیل و تبیین قابل توجه در امر پرداختن به جوانب موضوع، در بین آثار مشابه آن دوره مقام کم‌نظیری دارد.
باکیخانوف به تایید آکادمی‌سین‌های آکادمی علوم جمهوری آذربایجان (علاوه بر این که یک مورخ بوده در دیگر رشته‌های علوم نیز آثار گران‌بهایی نوشته است. او نخستین کسی بوده که در آذربایجان به تدوین یک اثر تاریخی (گلستان ارم) به شیوه علمی اروپا و آسیا پرداخته است-مقدمه همین کتاب)
عباسقلی آقاباکیخانوف که در سده ۱۹ میلادی و در باکو می‌زیست، نشانی آذربایجان را در جنوب رود ارس داده و سرزمینی را که بعدها به این نام خوانده شد، شیروان واران خوانده است.
از این رو کتاب گلستان ارم را (تاریخ شیروان و دربند) نامیده و در ذکر حدود جغرافیایی آن نوشته است: (ولایت شیروان از طرف شرق به دریای خزر، از سمت غربی به رود کر که آن را از ولایت‌های مغان و ارمن‌فصل می‌دهد، از جانب شمال غربی به رود قانق و به خط غیر معین از ناحیه ایلسو و پشته‌بلند قفقاز و سلسله جبالی که ناحیه کوره و طبرسران را از مملکت غازی قموق و قیطاق امتیاز می‌بخشد و از آن جا به مجرای رود درواق تا محل اتصال آن به دریای خزر، محدود بوده-صفحه ۴)
در صفحه ۷۳ به صراحت تاکید می‌نماید که حدود شیروان تا مرزهای ارمنستان کنونی گسترش داشت و قره‌باغ جزو خاک شیروان بوده.
در کتاب گلستان ارم همه جا شیروان و ارمن و آذربایجان به عنوان سه ولایت جدا از هم یاد شده است. در صفحه ۳۵ این کتاب آمده است: (اتراک ولایات شیروان و ارمن و آذربایجان را قتل و غارت می‌کردند و ملوک فارس پیوسته با ایشان در جنگ بودند.)
همچنین در صفحه ۴۵ می‌گوید: (عثمان ابن عفان به ارمن و آذربایجان و مغان و شیروان درآمده مهم اهل عصیان را اصلاح به صلح داد.)
باکیخانوف در اثر ارجمند خود با شرح دوره‌های مختلف تاریخ برخی از ایالات ماوراء قفقاز به اشارات متعدد و توضیحات روشن از آذربایجان به عنوان ایالتی کرده است که با اراضی ارمن و مغان قره‌باغ مجاور بوده و حد شمالی آن از حد رودخانه ارس تجاوز نمی‌کرد.
در یکی از آن اشارات که ذیل وقایع دوره قاجار آمده است می‌گوید: (آقا محمدخان به استرآباد رفته یوما فیوما به مراتب حشمت و تهیه اسباب سلطنت افزوده و برزندیه غالب و به تدریج ولایات عراق و فارس و طبرستان و گیلان و آذربایجان را مسخر کرد و در سنه ۱۲۰۹ به عزم تسخیر قره‌باغ، پل خداآفرین را که ابراهیم خان قره‌باغی برای منع عبور لشکر ایران، ویران کرده بود، تعمیر و بر سر قلعه‌ پناه‌آباد که آن را شوشی گویند آمده ساخت و بعد از قتل و غارت و تخریب تفلیس، مراجعت کرده و در موضع چهل تن مغان به قشلاقمشی پرداخت. حکام شیروان و باکو و شکی و قبه و دربند با ارسال عرایض و هدایا اظهار اخلاص کردند-صفحه ۱۷۴)
گلستان ارم از جمله منابع کم‌نظیری است که اطلاعات مستند فراوانی در مورد ترکیب قومی و زبان اصلی و بومی اهالی ولایات شیروان واران (جمهوری آذربایجان فعلی) ارایه می‌دهد. در این اثر خصوصا در مقدمه بیست صفحه‌ای آن که عنوان (در بیان حدود اراضی و سبب تسمیه و احوال نسب و السنه و ادیان ولایات شیروان و داغستان) را دارد، به طور کلی اهالی ولایات یاد شده را ذکر نام طوایف و محل سکونت، مشتمل بر دو گروه ترکی زبان و غیر ترکی زبان دانسته است و در مورد ترکی‌زبان ها تاکید نموده که آنها (غالبا از نسل ترکمان و مغول تاتار بوده و بعضی نیز در حین محاربات عساکر عثمانی و ایران در زمان صفویان و بعد از آن آمده‌اند-صفحه ۱۹)
از غیر ترکی‌زبانان که شامل بیشتر اهالی شیروان واران بوده با عنوان تات و فرس و عرب و غیر و یاد می‌شود. در صفحه ۱۸ کتاب مذکور در این مورد آمده است: (هشت قریه در طبرسران که جلقان و روکال و مقاطیر و کماخ و زیدیان و حمیدی و مطاعی بیلحدی باشد، در حوالی شهری که انوشیروان در محلی متصل به دربند تعمیر کرده بود و آثار آن هنوز معلوم است، زبان تات دارند.)
ایضا در صفحه ۱۹ آمده: (محالات واقع در میان بلوکین شماخی و قریان که حالا شهر قبه است، مثل حوض ولاهج و قشونلو در شیروان و برمک و شش پاره و پایین بروق در قبه و تمام مملکت باکو سوای شش قریه تراکمه، همین زبان تات را دارند…قسم غربی مملکت قبه سرای قریه خنالق که زبانی علیحده دارد و ناحیه سموریه و کوره و دو محال طبرسران که دره و احمدلو هستند به اصطلاحات مختلفه، زبان مخصوصی دارند و اهالی ترک‌زبان را مغول می‌نامند.)
شایان ذکر است که بخش جنوبی جمهوری آذربایجان کنونی، یعنی اراضی وسیع بین رودخانه‌های کورا (کوروش) و آستاراچای جدا از قلمرو حکومت شیروانشاهان بوده و عموم اهالی آن نیز تالش و تالشی زبان هستند اما باکیخانوف در تالیف خود از هویت قومی و زبان مردم مذکور سخنی به میان نیاورده و از ذکر احوال طوایف لزگی و کرد نیز به اختصار گذشته است.
عباسقلی آقا باکیخانوف متولد ۱۷۹۴ میلادی، در دوره‌ای می‌زیست که تجاوزات روسیه تزاری به سرزمین‌های شمالی ایران آغاز شده بود و او شاهد جنگل‌های استعماری روسیه علیه ایران و تجزیه ولایات مذکور بوده و بر این امر گواهی می‌دهد که حتی تا سال‌ها پس از تجزیه ولایات قفقاز از ایران زبان رسمی و ادبی در شیروان واران فارسی بوده و کودکان در مدارس به زبان فارسی آموزش می‌دیدند.
او خود تا زمان تالیف گلستان ارم صاحب ده کتاب بوده و از آن میان یک کتاب (ریاض القدس) به زبان ترکی و کتابی دیگر به نام (عین المیزان) به عربی و هشت کتاب دیگر به زبان فارسی بوده و این امر در مورد عموم صاحبان آثار معاصر و سلف باکیخانوف و حتی مدت‌ها بعد نیز مصداق داشته است چنانکه در بخش پایانی گلستان ارم که به معرفی مشاهیر ادبی و هنر شیروان و نواحی مجاور آن اختصاص دارد دیده می‌شود، همه کسانی که از آنها یاد شده فارسی‌زبان بودند و یا دست کم زبان آثار آنها فارسی بوده است.
سال‌ها پیش در جایی به این قلم آمد سخن گفتن از تاریخ و فرهنگ ایران بدون ملحوظ داشتن جامعه ولایات ماوراء قفقاز، خصوصا جمهوری آذربایجان ناقص و خطاآمیز خواهد بود-چهار ساله در زمینه تاریخ و جغرافیایی تالش صفحه ۷ – و اکنون (گلستان ارم اثری است که می‌تواند به ما در پرداختن به چنان مهمی یاری دهد. این اثر یکی از غنی‌ترین و علمی‌ترین منابعی است که ما را به ولایات قفقاز خصوصا شیروان واران می‌برد و مطالب بدیع و ارزشمندی در مورد اوضاع تاریخی و زبان و فرهنگ و اجتماعات آن دیار ارایه می‌دهد که به هیچ وجه برای جریان‌های پان تورکیست اتفاق خوش‌آیندی نیست. از این رو است که امروزه کتاب گلستان ارم در وطن‌ و زادگاه مولف آن به آرشیو آثار ممنوعه سپرده شده و از مولف دانشمند آن اثر در محافل و مراجع تحت نفوذ قشر حاکمه به نیکی یاد نمی‌شود.
آیا وقت آن نرسیده است که در ایران یاد و نام آن شهروند اندیشمند دیرین این کشور، گرامی داشته شود و از خدمات ارزنده فرهنگی‌اش گه گاهی سخنی به میان آید؟
با این امید که چاپ گلستان ارم نخستین گامی باشد که در این باره برداشته می‌شود. از گلستان ارم نسخ خطی متعددی وجود دارد و اغلب آنها نیز در آرشیوهای نسخ خطی آکادمی علوم جمهوری آذربایجان نگهداری می‌شود.
در سال ۱۹۷۰ به سفارش انستیتو تاریخ آکادمی مذکور و با تاکید بر این که (کتاب مذکور از لحاظ علمی گرانبها و ارزنده است) گروهی از شرق‌شناسان=عبدالکریم علی‌زاده، محمد آقا سلطانوف، محمد آذرلی، اژدر علی اصغرزاده و فاضل بابایف متن علمی انتقادی آن را به وسیله اداره انتشارات علم باکو به چاپ رسانده‌اند.
لینک کوتاه : http://persianstudiesnews.ir/?p=846

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قانون ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.